با عرض سلام . وبلاگتون بسيار عالي بود بسيار از اون لذت بردم

اميدوارم موفق و پيروز باشيد

من ليسانس برنامه ريزي شهري را در دانشگاه تبريز و فوق ليسانس شهرسازي رااز دانشگاه هنر اصفهان تموم کردم.2 جلد کتاب شهرسازي براي دانشجويان متقاضي شرکت در ازمون کارشناسي ارشد نوشتم و تمام انگيزم اين بود که به خاطره هزينه بالاي اخذ شده توس مراکز تهراني در زمينه ارائه جزوات و کتاب اين دو جلد کتاب را که به مدت 3 سال با صبر و تلاش فراوان گردآوري کردم و هستند کساني که نمي تونند پول کافي براي شرکت دراينگونه مراکز بپردازند نوشتم.
ادرس کتابهاي اين جانب در سايت ذيل قابل مشاهده است :
www.uurbanplanning.blogfa.com
www.shahrsaz.ir/ketab

مستقيم از دانشگاه اومدم خونه، رفتم اتاق نشيمن پيش پدرم که داشت از تلويزيون اخبار نگاه ميکرد،مجري اخبار ميگفت:30سال از انقلاب گذشته و قصد داريم قسمتي از دست آوردهاي اين 30سال را باز گو کنيم. يه دفه من عصباني شدم و گفتم: بروبينيم بابا! بياييد مشکل مردمو حل کنيد!

تا اينو گفتم پدرم اَخم کرد! هيچ وقت قيافش اينجوري نبود چون پدرم خيلي مهربونه،بهم گفت: اصلاً ميفهمي چي ميگي؟ 2تا کتاب زير بغلت گذاشتي فکر ميکني همه چي رو ميدوني؟ اينو يادت باشه درباره ي هر چي ميخواي اظهار نظر کني اونو خوب بشناسي و دقيق همه ي جوانبش را در نظر بگيري،مخصوصاً درباره ي يه کشور، اونم ايران که در شرايط حسّاسي در جهان قرار داره!

اگه ايرانو از لحاظ سياسي،اعتقادي، اجتماعي،فرهنگي، اقتصادي، تاريخي،جغرافيايي و جهاني دُرُست ميشناختي و منصفانه تحليل ميکردي، با چند مشکل تو ايران اينجوري سياه نمايي نميکردي!

تازه اين مشکلات هم بايد بررسي بشه که از کجا اومده؟چرا به وجود اومده؟ کيا مقصّرند؟ و بگير برو تا آخر ، اَلکي که نيست!بعدشم چشمتو به روي اين همه پيشرفت نبند، سعي کن ژورناليستي فکر نکني و همه چيزو ماست مالي کني بره.

با حرفاي پدرم تازه فهميدم چرا از حرفم انقدر ناراحت شد.

از خجالت نميدونستم چي کار کنم...