بیشتر بدانیم... میلر و همکاران در سال 2009، پژوهشی با عنوان ارزیابی میزان رضایت اشخاص در ارتباط با افراد ناتوان را مورد مطالعه قرار دادند. در ابتدا معلولان را بر حسب درجه معلولیت و شدت (هم ذهنی و هم فیزیکی) طبقهبندی کردند. نتایج نشان داد که معلولانی که درجه معلولیت آنان ملایم بوده است و ارتباط با آنان بیشتر بوده...
افراد بطور معناداری از رفتار آنان رضایت داشتهاند، بطوریکه با آنان رابطه دوستانه و مناسبی برقرار کرده بودند اما معلولانی که کمتر با آنان رابطه برقرار شده بود دچار اختلالات فیزیکی، افسردگی و ناراحتیهای روحی شده بودند (Miller, Chen, Noreen , Karnes, 2009). استیونس در مقاله خود به عنوان زندگی با معلولین در شهرهای ژاپن به دنبال ایجاد طرحی به عنوان طراحی دسترسی برای همه (Barrier-free design) بود که با این طرح در نظر داشت فضای شهریی را ایجاد کند که اشخاص با معلولیت (معلولیت ذهنی و فیزیکی) و افراد عادی در مجاورت یکدیگر زندگی کنند. نتایج نشان داد که در شهرهای ژاپن فضاهای قابل در دسترس به اندازه مطلوب در اختیار افراد عادی وجود دارد اما در ارتباط با معلولین فضاهایی ایجاد شدهاند اما باید این فضاها را توسعه و گسترش داد (Stevens, 2007). ساندرسون در سال 2006 پایاننامه خود تحت عنوان ارزیابی برنامهریزی دسترسی برای اشخاص با معلولیت در شهرهای میانی کانادا این تحقیق را با هدف از میان برداشتن موانع موجود در شهرها و بهبود دسترسی به فضاها برای اشخاص با معلولیت انجام داد. با انجام این پژوهش روشن شد که اغلب اشخاص با معلولیت در شهرها با موانع متعدد مواجه میباشند که باعث عدم مشارکت آنها در جامعه میشود. نتایج این مطالعه نشان داد که ابزارهای برنامهریزی، راهکاری برای بهبود دسترسی مناسب معلولین به فضاهای شهری میباشد که معلولین بتوانند بهدرستی در مسائل جامعه مشارکت داشته باشند. بنابراین، درگیر کردن اشخاص معلول در توسعه و کاربرد ابزارهای برنامهریزی بالقوه میتواند در مشارکت آنها در برنامهریزیها موفقیت آمیز باشد (Sanderson, 2006). روجرز معتقد است که امروزه شهرهای بزرگ اغلب توسط فضاهای عمومی وسیع شناخته میشوند و کیفیت عملکردی این فضاها یکی از ابزار سنجش قدرتمندی شهرها و توانایی آنها در ایجاد تفریح و سرگرمی، زیباییهای طبیعی و فضاهای باز برای شهروندانشان (معلولان نیز جدا از شهروندان نمیباشند) میباشد. فضاهای عمومی، در مقولاتی نظیر ایجاد و تقویت غرور شهری، افزایش گردشگران و سرمایه گذاران اقتصادی و کمک در ایجاد سلامتی و بهبود کیفیت زندگی، نیز به شهرها سود رساندهاند (Rogers, 2003). کنادسون در تحقیق خود با موضوع «ایجاد فضاهای قابل دسترس و محیط برابر برای معلولین» در پی ارائه خدمات تخصصی و حرفهای در تمام سطح شهر، ویژه معلولان در مناطق شهری استرالیا بود ( Knudson, 1999). در تحقیقی با عنوان «عملکرد معلولیت، تغییر در معلول نشانه افسردگی در زندگی اخیر» نشان داده شد که هر دو نوع معلولیت با وضعیت ثابت و حالت متغیر معلول بطور معناداری با مشارکت آنان در فضاهای شهری میتواند افسردگی آنان را تغییر دهد (Yang, Linda, George, 2005). درسال 1975 کتاب «فضای شهری برای عابر پیاده» انتشار یافت که در گسترش مباحث مربوط به مناسبسازی فضاهای شهری نقش مؤثری ایفا کرد (Pushkarev and Zupon, 1975).
جدیدترین و جالبترین تدبیر در مناسبسازی فضاهای شهری، الگویی است که در کشور هلند به اجرا در آمده است که به نام « وونرف » (Woonerfe) معروف شده است (مهدیزاده، جهانشاهی، 1376، 21). در کتابی با عنوان «مکانهای مردمی، راهنمای طراحی فضاهای باز شهری» هفت نوع فضای شهری طراحی و معرفی شده است که در اغلب فضاها به معلولین توجه شده است (Marcus and Francis, 1990). یتس در مقالهای بیان میکند که با یکپارچهسازی طراحی فضاهای شهری میتوان دو مقوله تحرک (پویایی) و قابلیت دسترسی را برای تمام اقشار جامعه بوجود آورد تا هر کسی قادر باشد به طور آزادانه در فضاهای شهری قدم گذارد، به نظر وی دو مقوله تحرک و قابلیت دسترسی در فضاهای شهری بایستی زیربنا و اساس برنامهریزیهای شهری و طراحی قرار گیرند، او معتقد است با یکپارچهسازی طراحی شهری میتوان شیوه زندگی معلولان را ارتقاء بخشید (Yeats, 1999)، همچنین در سال 2002 مقالهای با عنوان " دسترسی بدون مانع برای معلولین" در اوکراین نوشته شد (Romanyuta, 2002). Valerz (1986) از فضاهای شهری به عنوان فضاهایی که غریبهها با هم سهیماند نام میبرد، Lynch (1960) از خیابان که عنصری از فضای شهری است به عنوان یک واقعیت اجتماعی و عمومی نام میبرد، Jicobez (1961) بر زندگی مردم در خیابانها تأکید دارد، Kaleen (1976) میگوید: مردم از طریق حرکت و نگاه کردن به فضاهای شهری از آن لذت میبرند، Docsiyadis (1974) عقیده دارد: اولین تقاضا و نیازمندی انسان، آزادی برای حرکت است (حبیبی، 1385، 4-2). نشست ویژه مسؤولان و کارشناسان مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در سال 1365 در خصوص مناسبسازی محیط شهری را میتوان نقطه عطفی در آغاز این فرآیند در ایران دانست. هر چند از همان بدو امر باورهای نادرست مبنی بر این که در جامعه، مصداق بارزی برای اهمیت معلولیت یافت نمیشود و نیز عدم وجود پیشینه و دستورالعمل معین در این خصوص، پرداختن به مقوله مناسبسازی را در نظر مسئولین امر دشوار نمود لیکن طرح ابعاد اجتماعی این مسئله موجب شد تا پس از یکسال، تلاشهای نظامهای اداری در این راستا آغاز گردد. در سال 1366 پژوهشی تحت عنوان طراحی فضاهای ساخته شدهعمومی و خصوصی برای معلولان جسمی – حرکتی توسط مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن صورت گرفت. در همین سال به پیشنهاد سازمان بهزیستی، کمیتهای متشکل از نمایندگان مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، دانشکده توانبخشی دانشگاه تهران، وزارت مسکن و شهرسازی و ... تشکیل گردید. برآیند کار این کمیته تدوین جزوات متعدد در زمینه آیین کاربرد اصول اساسی طراحی فضاهای شهری برای معلولان بود (اله وردی زواره، 1383، 3). | نوشته شده توسط نویسنده مهمان در سه شنبه 89/5/26 و ساعت 3:14 عصر | نظرات دیگران()
|
||
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||