یکی از ارکان مهم شهر پیاده رو است . مکانی که در روز بیشترین استفاده را از آن می کنید . ولی آیا استاندارد های لازم را دارد؟ آیا همه به مقداری مساوی از آن استفاده می کنند و همه سهمی یکسان از آن دارند ؟ و آیا تا کنون به این فکر کرده اید که پیاده رو های شهر از آن کیست؟ شاید بعد از خواندن این مقاله پاسخی مناسب برای این سوال پیدا کنید و نظر خودتون درباره ی(( پیاده رو های شهر از آن کیست؟)) را برای ما بنویسید . در تعریف واژه ی ((خیابان)) در لغت نامه ی دهخدا آمده است : ((خیابان رسته ای است که در باغ می سازند برای عبور و کناره های آن را گل کاری می کنند)) یا راهی است که در میان صحن چمن ها باشد)) در تمام این موارد خیابان گذرگاهی است که در میان باغچه ها و درختان احداث میشود و فرق زیادی بین این تعاریف و حقیقت امروز می توان دید ! خیابان و پیاده رو های یک شهر نمودی از هویت آن شهر و عرصه ی تمام اتفاقات خوب وبد در ساعات شبانه روز می باشد . اگر خیابان های شهر عاری از بی نظمی بی قانونی و خطر باشد تمامیت شهر از بی نظمی و قانونشکنی در امان است . مجریان کم تجربه و قانون گریز با اتکا به پشتوانه های نامرئی و پیچ در پیچ اداری و بی اعتنایی کامل به عابرین به ریختن مصالح و نخاله ی بنایی و ایجاد داربست های با ایمنی صفر در خارج از حریم ملک ودر پیاده رو هاا اقدام می کنند. همه ی این بی توجهی ها به معابر عمومی در حالی صورت می گیرد که در هر شهر کشور ما نعداد قابل توجهی معلول جنگ تحمیلی افراد سالخورده و کودک در هنگام رفت و آمد و دسترسی به خیابان ها دچار مشکل فراوان می شوند . از طرف دیگر بسی جای تعجب است که چرا شهرداری ها هیچ حدود و ثغور مسئولیتی را به سازمان های خدماتی مانند آب و فاضلاب برق تلفن و گاز اعمال نکرده اند تا پیاده رو ها را به اختیار خود و در یک چشم به هم زدن بهم نریزند و پس از رسیدن به هدفشان همه چیز را به امان خدا رها نکنند. در اینجا واضح است که شهروند مغازه دار یا دستفروش دوره گرد نیز پیاده رو را ملک شخصی خود می داند و آهنگر و نجار کارگاه خود را به پیاده روها می کشانند و از همه بدتر صاحب خانه ها پیاده روی جلوی خانه خویش را مانند تابعی از متغیر با سطح حیاط خود هم تراز می کنند و گستاخانه رامپ پارکینگ زیر زمینی را با حفر چاله ای عمیق در پیاده رو می سازند . حال تصور کنید معلول یا سالخورده ای که قصد عبور از این معابر را دارد چگونه باید معجزه کند ! اگر سری به سایر نقاط جهان بزنیم که ساخت و نگهداری شبکه معابر و به خصوص پیاده روها در قالب سیستم مدیریت روسازی (pavement management system) سیستماتیک اجرا می شوند. در این سیستم مدیریتی عناصری چون ترازبندی عملیات نگهداری استاندارد های عملیاتی و گزارش دهی مد نظر قرار می گیرند . تمام این عناصر مشترکا عمل می کنند نقص یکی از آن ها برابر با درست عمل نکردن سیستم مدیریتی خواهد شد . اما می بینیم در شهر های ما در بررسی جزئیات شهری که در واقع اجرا تمام دستاورد های مطالعات طرحهای جامع و تقضیلی است با بی اعتنایی کامل روبه رو هستیم و از استاندارد ها خبری نیست و باز مثل همیشه روند مدیریت شهری به شکلی غلط و سنتی ادامه دارد . چند نمون بارز از نتایج این روند را می توان تام برد : کف دسترسی ها با نیمرخ خیابان ها هماهنگ نیست پیاده رو ها نامنظم باریک پر از ازدحام و پلکانی هستند و عابر پیاده اجبارا از سطوح سواره رو برای عبور و مرور با ایمنی صفر استفاده می کند اکثر ایستگاههای اتوبوس شهری طول و عرض بسیار کمی دارند و ازدحام جمعیت مسافران بیش از حد نصاب است و یکی از خطرناک ترین نقاط پیاده رو ها به حساب می آیند. در پایان به یاد جلسه ای می افتم که در آن با یکی از مسئولان گفت و گویی داشتم و از وی پرسیدم که (( پیاده رو های شهر متعلق به چه کسی است" شهرداری یا مغازه داران و یا خانه های مجاور آنها))پاسخ طنز آمیز و کوتاه ایشان این بود ((مال همه کس و هیچ کس ! )) و هنوز این پرسش برایم باقی مانده است : (( پیاده رو های شهر از آن کیست ؟! )) با تشکر از دوست عزیزمون صادق زاده که این مطاب را در اختیارمون گذاشتند . منبع : فصلنامه گنجینه | نوشته شده توسط در جمعه 87/1/30 و ساعت 12:31 صبح | نظرات دیگران()
|
||
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||