وقتی کمی فکر کردم دیدم بهتره مطلبی رو بنویسم که کمی دیده مارو نسبت به رشتمون وسعت بده چون چیزی که فکره منو از همون اول ورود به دانشگاه به خودش مشغول کرده بود این بود که واقعا رشته ی شهرسازی تو کشور ما در چه سطح و جایگاهیه و چه مشکلاتی داره ،خوب مسلما اگر با یک چنین دیدی و اطلاعاتی جلو بریم حداقل می تونیم کارها یا اهدافی که باید در آینده ی کاریمون انجام بدیم الان روشنتر ببینیم و شاید این راهی باشه برای بهتر کار کردن و بدست آوردن راندمان کاری بالاتر . در اینجا خلاصه ای از گفت وگو با آقای محمد حسن شهیدی که دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه پلی تکنیک لهستان در رشته ی برنامه ریزی شهری و منطقه ای با گرایش حمل و نقل و ترافیک هستند ارائه میدم: " به گمان من اطلاق واژه ی ( شهرساز) به یک نفر اساسا تهمت بزرگی است …
و اگر کسی این واژه را خود ، در مورد خودش به کار گیرد ، ادعای بزرگی کرده است.من پس از حدود 25 – 30 سال کار و تجربه در مطالعات شهری و حمل و نقل شهری ، به این دو نتیجه ی تاسف بار رسیده ام که اساسا در کشور ما این به اصطلاح ( شهرسازها) نیستند که شهرها را می سازند، بلکه عملا و در نهایت این زمین داران و زمین خواران هستند که شهرها را شکل می دهند و همین طور هم سرنوشت حمل و نقل و ترافیک شهرهای ما را - برخلاف ادعای ساده لوحانه- مهندسان و برنامه ریزان ترافیک رقم نمی زنند ، بلکه این تولید کنندگان خودرو در آن سوی مرزها و یا واسطه های آنها در این سو هستند که سرنوشت حمل ونقل و ترافیک ما را تععین می کنند . در جایی دیگر ایشان به موضوع شهامت داشتن شهرسازان در نقد کارهای خود اشاره دارند و می گویند: " متاسفانه ما به اصطلاح اهل فکر و نظر یا روشنفکران و پیشگامان فکری جامعه و از جمله در عرصه ی طراحی شهری هنوز آن شهامت را پیدا نکرده ایم که خود و عملکرد گذشته و حال خود را نقد کنیم ، هر کدام فقط به نقد دیگران می پردازیم و گویی گمان می کنیم که ( وظیفه ی ما) این است که مراقب باشیم تا دیگران به وظایف خود خوب عمل کنند !!! ما برنامه ریزان و طراحان شهری باید سه چهار نسل طرح های جامع شهری کشور را در بوته ی نقد بگذاریم و ببینیم که چرا شهر های ما پس از این همه زحمت و مرارت ما (شهرسازان) به این روز افتاده اند ؟! این کاملا خلاف انتظار است که طرح های جامع و تفضیلی شهر ها موجب سردرگمی و بلاتکلیفی و نارضایتی شهروندان شود. مگر قرار نبود که این طرح ها راه گشای مردم باشند و موجبات رضایت مردم را فراهم کنند ؟ چرا اینگونه شده است ، در این جریان آشفته ی شهرها و ناراضی سازی ها، ما( شهرسازها) در کجا ایستاده ایم؟ متاسفانه باید بگویم که تقریبا بدون هیچ استثنایی طرح های جامع و ( تفضیلی) شهرهای کشور را طی سه چهار نسل آنها، که از 500 مورد تجاوز میکند ، ما شهرسازها تهیه کرده ایم ، اما صد تاسف که تقریبا در اغلب آنها صفت (تخریب) بافت کهن یا تاریخی – فرهنگی برازنده تر و مناسب تر از ( احیا ) بافت معنی می دهد .اما در اغلب محافل روشنفکری شهرسازی با بی انصافی تمام، عمدتا مقصران اصلی را همان (مردم) یا ( شهروندان) ساکن بافت های کهن معرفی می کنیم ویا دست آخر ، اگر جرات پیدا کنیم ، تقصیر را متوجه صاحبان ( ثروت) می کنیم !!! گویی در این میان هیچ گونه مسئولیتی متوجه ما تهیه کنندگان طرح های شهری که می بایستی پاسداران حقیقی و فضاهای کالبدی و اجتماعی- فرهنگی شهرها ، و طبعا فضای مدنی جامعه ی خود در کنار دیگر نگهبانان این قلمرو می بودیم نیست؟
| نوشته شده توسط کمالی در جمعه 86/12/24 و ساعت 3:47 عصر | نظرات دیگران()
|
||
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||